آیا شده در موقعیت لجبازی با کسی قرار بگیرید به اندازه ای که وقتی دارید از دلتنگی میمیرید، به هیچ وجه به روی خود نیاورده و بعضن بدجنسی کنید و محل هم بهش نگذارید؟
بله این منم.
طی چند روز گذشته که روابط مقداری کدر شد، امروز پس از صحبتهایی در جهت سازش، دلم میخواست بگویم باشه اصلن بیخیال این حرفها، از دو روزی که گذشت و نبودم بگو. و خودم هم از دو روزی که نمیدانست چه خبر شده بگم.
اما همچنان به لجبازی ادامه دادهام. اصلن همین حالا دلم میخواد بگم که خیلی دلم برایت تنگ شده بود واست تا همین الان.
از الان به بعد لجبازی جز با خودم نیست. شاید هم گفتم….
—————
متن بالا شنبه نوشته شده و امروز سهشنبه بود و من هنو در عجبم که چطور اینطور شده؟! به همهی روابط شک میکنم که بعد این همه سال و توضیح دادنهای مستقیم همچنان درگیر مشکلات تکراری هستیم.
به نظرم از اول هم باید بیخیال میشدم ولی خب ناخودآگاهم قبول نمیکرد؛ مثل همین الان که در جنگ بزرگی با خودمم.
And at last, I decided to be with u like anyone else.