امشب با یکی حرف زدم یکی دو ساعت. ولی ته دلم میگفتم آخه چرا؟ چرا با م. حرف نزدم به جای این؟ یعنی چرا م. جای این نیس آخه؟
بعد غصهام بیشتر شد که کاش من اصن پسر بودم. میتونستم حداقل یه بار دیگه باهاش حرف بزنم اگه جامون فرق میکرد. بعد اگرم یه اصراری میکردم کسی نمیگفت عجب دختریه و این حرفا…
راستش خودمم حتی نمیتونم بپذیرم که یه بار دیگه، الان، تو این جایگاه چیزی بگم. به قولی کاش ورق بر میگشت. اما انگار که باید گذاشت و گذشت…